رفتم خونه مامان بزرگم با داییم و زن داییم رفتیم خرید.ی کفشی انتخاب کردم ولی نمیزاشتن
بخرمش فقط بخاطره اینکه مدل دار بود.خلاصه به حرفشون گوش کردم و از مغازه رفتیم بیرون
حدودا نیم ساعت میگشتیم ولی چیزی پسندم نشد.خوشبختانه خسته شده بودن.میخواستن
زودی بخرن و برگردیم خونه.فقط کافی بود بگم کدوم کفش رو میخوام فوری میخریدنش.منم یک
کفشی انتخاب کردم که از قبلی بد تر بود.خلاصه خریدنش.ولی همش متلک بارم میکردن...
ایتم همون کفشه هس....هنوز بنداش رو نبستم.....کیفیت دوربین گوشیم پایینه واسه همین
شفاف نیس
نظرات شما عزیزان: